واقعا به کلمه " خسته " تمام زندگی ام را بدهکارم . هیچگاه معنای واقعی آن را نفهمیدم ، هیچوقت نفهمیدم مردم کجا این کلمه را استفاده میکنند . ولی حس یک خائن را دارم . بله حس میکنم که به کلمه خسته خیانت کرده ام . شاید او مرا به خاطر اینکه درکش نکردم ببخشد ولی وجدانم را چه کنم ؟ هر چه باشد وجدانم مثل صمیمی ترین دوستم جیک و پوک مرا میداند . حتما میگویید چرا چنین فکری میکنم ؟ من برای پنهان کردم غم هایم ، برای اینکه بخواهم تنها باشم ، یا هر وقت احساس دلتنگی کردم به بقیه یک کلمه میگویم " خسته ام " و بقیه اش را میسپارم به دستان این کلمه که همه چیز را راست و ریست میکند . شما از " خسته " خبری دارید ؟ آخر میخواستم برایش نامه عذرخواهی بنویسم . آدرسش را نمیدانم ، چندین بار به اداره پست رفتم ، آن کارمند بد اخلاقش هم بار ها مرا جواب کرده است . همسایه های قدیمی اش میگویند مدتی افسردگی گرفته بوده سپس بی خبر به جایی رفته است . فکر اینکه ناراحتی اش به خاطر من بوده خواب و خوراک را از من گرفته است . دور از جان شما هر شب کابوس میبینم . شاید من واقعا گناهکارم ؟؟؟ . . به قلم #امیر_ضعیفی . . هشتگ : #خسته#خستگی#دلنوشته